نکات بسیار طلایی تاریخچه بازیگری ایران و جهان که تا بحال جایی نخوتنده اید .
در اروپا پيوند بين تئاتر و سينما نزديکتر بود گرچه هنرپيشه ها معمولاً از تئاتر به فيلم راه پيدا ميکردند و نه بالعکس.
«آستانيلسن» (A. Nielsen) بازيگري سينمايي را به حد تکاملي رساند که فقط ليليان گيش با او برابري ميکرد.
از مردان «اميل يانينگز» (E. Jannings) علاقمندان فراوان و شهرت بسيار داشت.
هاليوود ذخيره بازيگران خود را با جذب هنرپيشه هاي ديگري از اروپا غني ساخت.
از آن جمله بودند
«گرتا گاربو» (G. Garbo)
«پولا نگري» (P. Negri)،
«چارلز لوتون» (Ch. Laughton)
و لارس هانسن (L. Hansen).
پيشرفتهاي فني و بالا رفتن سطح فهم و توقع تماشاگران در تغيير شيوه بازيگري سينمائي اثر داشت، ظرافت و عمق بازي جنت گينور (J. Gaynor) در فيلم «طلوع» (Sunrise) (1927) اثر ف. و. مورنا (F. W. Murnau) تا به امروز تازه است. بازي «گاربو» نيز جاذبه خود را از سينماي صامت تا ناطق همچنان حفظ کرده است.
ظهور صدا در سينما
بين هنرپيشگان ضايعاتي به بار آورد، بعضي از بازيگران بد لهج? اروپايي (يانينگز، پولا نگري) مجبور به بازشگت به کشورهايشان شدند.
صداي نامناسب بعضي ديگر مخصوصاً با دستگاههاي ناقص ضبط صوت آن ايام، ادامه کار را در سينماي ناطق برايشان مشکل ساخت.
بارزترين نمونه، سقوط هنرپيشه بسيار مشهور «جان گيلبرت» بود.
ناطق لزوم مبالغه در بازي و تکيه بر حرکات را از ميان بر ميداشت .
در نتيجه تطابق با اين سبک جديد بازيگري براي خيلي از بازيگران تئاتري يا بازيگران سينماي صامت دشوار بود.
با وجود اين بعضي از بازيگراني که از تئاتر شروع کرده بودند به سبب قوت و اصالت شخصيت و جاذبه فردي خاص در سينما ماندند و متمايز شدند.
از آن جملهاند بتي ديويس (Bette Davis) هامفري بوگارت (H. Bogart)، کاري گرانت (C. Grant)، کاترين هپبرن (K. Hepburn)، ادوارد جي رابينسون (E. G. Robinson)، اسپنسر تريسي (S. Tracy) و هنري فاند (H. Fondal) که همگي از تبحر فني و جاذبه شخصي برخوردار بودند.
اما سپردن نقشهاي قالبي به هنرپيشه ها، حوزه هنرنمايي آنها را محدود به تکرار نقشهاي کمابيش مشابهي مجبورشان ميکرد.
با پيدايش ناطق، بازي کمدي در سينما نيز دگرگوني عمدهاي را متحمل شد.
اولين دوربين هاي فيلمبرداري ناطق
ساکن بود اين با تحرک لازم? فيلمهاي کمدي جور در نميآمد،.
به علاوه در اولين فيلمهاي ناطق، به صورت يک جور تفريط، حرف زياد وجود داشت.
در نتيجه کمدي بزن و بشکن (Stap Stick) که در دست امثال «چاپلين» و «کيتون» تکميل شده بود جاي خود را به کمدي لفظي و متلک پران داد.
«ژان رنوآر» (J. Renoir) در فيلمهاي قبل از جنگ خود در خلق نقش به بازيگران آزادي بيسابقهاي داد.
اين روش تا به امروز در بين فيلمسازاني که سعي در ايجاد فيلمهاي نيمه مستند دارند باقي مانده است.
«روبر برسون» (R. Bresson) در فرانسه و «کن لوچ» (K. Loach) در انگلستان دو تن از پيروان اين شيوه هستند.
بعضي از بهترين نمونه هاي بازيگري در آثار فيلمسازاني ديده شده که خود سابقه ي هنرپيشگي داشتهاند.
برداشت Take
يک نوبت فيلمبرداري از يک «نما» با يک صحنه.
بعضي فيلمسازها معمولاً يکي دو نوبت بيشتر از يک صحنه فيلم نميگيرند (مثل «جان فورد»)، و بعضي فيلمبرداري از يک «نما»ي واحد را چندين بار تکرار ميکنند (مثل «ويليام وايلر» که او را به شوخي «وايلر ۹۰ برداشتي» – ۹۰ Take Wyler ميگفتند).
يک «برداشت» ممکن است از «نما»يي کوتاه و چند ثانيه اي باشد .
و يا ممکن است به اندازهي ظرفيت قرقرهي فيلم خام (ده دقيقه) طول بکشد برداشت ده دقيقهاي ۱۰ Minute Take را اولين بار «هيچکاک» در فيلم «طناب» The Rope (1948) به کار برد.
«برداشت» در واقع همان «نما» Shot ـ است،.
منتها «برداشت» از يک «نما» ممکن است تکرار شود و يک («نما»)ي واحد سه يا چهار نوبت يا بيشتر فيلمبرداري (برداشت) شود و يکي که به نظر کارگردان بهترين است در فيلم به کار رود.
برداشت کنار گذاشته شده Out-Take
برداشتي که در نسخه نهايي فيلم به کار نميرود. از يک صحنه معمولاً بيش از يک بار فيلم ميگيرند و به هر نوبت فيلم گرفتن يک «برداشت» گفته ميشود (به واژهي Take رجوع شود).
مقاله دوم
نگاهی گذرا به تاریخچه بازیگری ایران و جهان
بازيگری سينما ريشه در سنت بازيگری تاتر دارد .
اما به تدريج به شيوه ای مستقل بدل شده است .
مجريان نقش در فيلمهای اوليه لوميير و اديسن افراد عادی بودند که نقش های خودشان را ايفا می کردند .
اما با تکامل سينمای داستانی ، نياز به بازيگران حرفه ای افزايش يافت .
طی سالهای ۱۹۰۰ بازيگران تاتری ، سينما را مديومی خام تلقی می کردند و به ديده تحقير می نگريستند .
بسياری از مجريان نقش درام های نخستين تاريخ سينما ، آماتور يا کنار گذاشته شده های تاتر بودند .
آنها شيوه ای از بازيگری را برای فيلم برگزيدند که در تاتر آن دوران رواج داشت ، يعنی بازی تصنعی و پرطمطراق که ویژگی اش ژست های غلو آمیز بود .
در ۱۹۰۸ کمپانی فیلم فرانسوی (( Film d Art )) گروه بازيگران کمدی ـ فرانسز ((Comedie_ Francaise)) را ترغيب کرد تا اجازه دهند از چند اجرای صحنه شان با تمام گروه نقش آفرينان ، بزرگانی چون سارا برنار ، گابريل رژان و ماکس دوآرلی ، فيلم برداری شود .
شرایط نقش آفرینی بازیگران در صحنه تاتر و بر پرده تفاوت های اساسی دارد .
تهیه کنندگان گروه گروه بازیگران تاتر را وارد حرفه بازیگری سینما کردند .
سهم بازیگری در کل کیفیت یک تولید ، از فیلم به فیلم تغییر می کند .
ستاره ها به عنوان پدیده اجتماعی ممکن است از قدرت عمل سیاست مدارها بی بهره باشند اما بی شک بر زندگی فرد فرد ملت تاُثیر بیشتری می گذارند .
به هر حال آنچه در تاریخچه بازیگری ایران و جهان مسلم هست .
ستارگان سینما چنان که گفتیم پدیده های مؤثر و بسیار جدی اجتماعی اند که نادیده انگاشتنشان ، کوچکترین خللی در تاُثیر گذاری و اهمیت شان وارد نمی کند.
پس بهتر است بپذیریم و پس از پذیرش در تحلیل و چرایی وجود این پدیده بکوشیم و این میسر نمی شود مگر با خواندن هر چه بیشتر درباره زندگی شخصی ، هنری و اجتماعی آنها .